سیزا می نویسد: "موزه به دلیل شیب تند زمین، بصورت ساختاری عمودی طراحی شده." بنابراین او فضاهای نمایشگاهی را در سه طبقه  پیرامون یک آتریوم مرکزی بلند سازمان دهی کرد و کافی شاپ و فضاهای خدماتی دیگر نظیر فضاهای آموزشی را در یک جفت ساختمان فرعی الحاقی قرار داد. انبار، بایگانی ها و یک سالن سخنرانی کوچک این دو بخش اصلی و فرعی را به هم متصل می کند. یافتن فضایی برای پارکینگ بسیار دشوار بود و در انتها، سیزا توانست کارفرما و مسئولین شهری را برای ساخت یک پارکینگ با ظرفیت 100 اتومبیل در زیر خیابان مجاور پروژه متقاعد کند.

دستک هایی کنسول شده بر روی میدان (پلازا) کوچکی در مقابل ورودی، فضای نسبتا محصوری ایجاد کرده است. این پلازا که به سمت کافی شاپ و ساختمان کارگاه آموزشی کشیده می شود، توسط رامپی با پیاده رو ارتباط برقرار می کند و با فضای شهری در می آمیزد. فضای پلازا با سه بازوی بتنی که از طبقات دوم، سوم و چهارم ساختمان منشعب می شوند به صورت یک فضای عمومی مرتفع رو باز تعریف می شود. بازوها که رامپ های بین طبقات گالری ها را در خود جای می دهند گویی پلازا را در آغوش می کشند، بی آنکه تماسی با آن داشته باشند.

درون موزه، سیزا یک وید چند طبقه ای جانمایی کرده است که به عنوان یک آتریوم مرکزی عمل می کند.

درضمن تنها چند پنجره محدود در طول مسیر رامپ ها و کریدورها تعبیه شده است که دیدهای قاب بندی شده و دقیقی از رودخانه و فضای خیابان ارائه می کنند. رامپ های سیال بنا دیدگاه سیزا نسبت به معماری به مثابه حرکت و سفر را عینیت می بخشد. (منابع و مراجع: ب-3)